به خدا حیف تو گل رفتی و من اینجایم. به خدا نیست مرا راه، به سویت آیم. به خدا جان به فدای تو کنم درد اینست، که تو از جان ببریدی و هنوز اینجایم. ************************************* خواستم از رفتنت بر سر بریزم خاک را آنقدر که گریه کردم،گل بکردم خاک را ناگهان از قلب من آتش برون زد و بسوخت آن گلی را که بزادم،کوزه کردم خاک را ************************************** به یک نظر چو چشمم به یار افتاد جهان به پیش نظرم همچو خار افتاد کجاست؟بگویید خبری زان مرد وفا ز بی خبری گردنم در طناب دار افتاد *************************************** وقتی میخواستی بری از پیش ما بد زدی تو رو دل ما نیش ما ولی بدون حقمو پس میگیرم یه روز باید حساب کنی فیش ما *************************************** این دروغ و محمل است یاران باور نکنید همه مکر و حیله است جانان باور نکنید شوق او در رفتنش افزون بود از قول او این نصیحت قابل است،خواه آن باور نکنید. *************************************** عمر ما میگذرد همچو وزان باد سحر به فراقیم ز روی و نشنیدیم خبر گوید امروز رود شکر برین دهر روان او نداند که سحر باز وزد باد سحر *************************************** مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم که هر مشتی ز خاکش را چو جان خویشتن دارم.
ایشالله یه دونه باشن...لابد هستن دگه..
موفق باشین..