مار نازه خدایی؟؟
چقد میبینم این خوابو که مامان و پوریا یه مار کوچولو میگیرن دستشون و برای اثبات زیبایی و بی آزاری و نازیش دور خونه دنبالم میدوئن.
البته اگه مار نشانه ثروت باشه، همچینم بیرا نیست.خخخ
چقد میبینم این خوابو که مامان و پوریا یه مار کوچولو میگیرن دستشون و برای اثبات زیبایی و بی آزاری و نازیش دور خونه دنبالم میدوئن.
البته اگه مار نشانه ثروت باشه، همچینم بیرا نیست.خخخ
خواب دیدم که تصمیم گرفتم برم کافی شاپ با دوستم؛ بهشم نگم چون خودش حس میکنه میخوام ببینمش و میاد. رفتم تو کافی شاپ، کافه دار مرتضی پاشایی بود و مهدی کرد و مهرزاد امیرخوانی و... هم کارمنداش!! بعد دوستم نیومد من ناراحت یه چی سفارش دادم؛ لفتش دادن رومم نمیشد به مرتضی چیزی بگم آخرش گفتم نسکافه با کلوچه بهم بدن اومدم بیرون! پیاده برگشتم تا بیدار شدم:))
تو خوابهامم مثل بیداریم، گیجم! یا دنبال یه چیزیم یا یه جایی یا یه کاری حل نشونده که گاهی هم میشه حل شونده:/
خواب دیدم واسه مسابقه هه مامورا اومدن و همه نتیجه گرفتن نوشتار من عالیه!! بعد گفتن تا فلان موقع وقت داری بدو بنویس!! بعد بقیه اذیتم کردن و همکاری نکردن نشد بنویسم. بعد گفتن ما تا بریم برگه بقیه رو جمع کنیم!!! تو بدو بنویس.بعد اذیت آزار بقیه و اصرار خودم رو روی برگه مرتب خوشگله نوشتن و قرو قاطی شدن همه چی؛ اونام برگشتن فک کنم؛ نشستم وسط خواب زار زار گریه کردم!!
+خخخ همینه که هست!