گاوصندوق قلب گیج

درباره بلاگ

به خدا حیف تو گل رفتی و من اینجایم.
به خدا نیست مرا راه، به سویت آیم.
به خدا جان به فدای تو کنم درد اینست،
که تو از جان ببریدی و هنوز اینجایم.
*************************************
خواستم از رفتنت بر سر بریزم خاک را
آنقدر که گریه کردم،گل بکردم خاک را
ناگهان از قلب من آتش برون زد و بسوخت
آن گلی را که بزادم،کوزه کردم خاک را
**************************************
به یک نظر چو چشمم به یار افتاد
جهان به پیش نظرم همچو خار افتاد
کجاست؟بگویید خبری زان مرد وفا
ز بی خبری گردنم در طناب دار افتاد
***************************************
وقتی میخواستی بری از پیش ما
بد زدی تو رو دل ما نیش ما
ولی بدون حقمو پس میگیرم
یه روز باید حساب کنی فیش ما
***************************************
این دروغ و محمل است یاران باور نکنید
همه مکر و حیله است جانان باور نکنید
شوق او در رفتنش افزون بود از قول او
این نصیحت قابل است،خواه آن باور نکنید.
***************************************
عمر ما میگذرد همچو وزان باد سحر
به فراقیم ز روی و نشنیدیم خبر
گوید امروز رود شکر برین دهر روان
او نداند که سحر باز وزد باد سحر
***************************************
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
که هر مشتی ز خاکش را چو جان خویشتن دارم.

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شام ایرونی!!!» ثبت شده است

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۷

غذا املت مزین به مرغ داریم.

میدونید از طرفندای جالب مامان من در آشپزی چیه؟

مرغو به ابعاد ده سانت در ده سانت خرد میکنه همینجوری با پیاز میذاره آبپز میشه، بعد میاره سر سفره و میگه فکر کردم ساده اش خوشمزه تره!!(مرغ مگه مزه داره آخه؟)

بعد هرکی یه لقمه برمیداره میخوره باقیش میمونه؛ تبدیل میشه به املت معمولی به علاوه مرغ و فلفل دلمه‌. نمیدونم بازمانده های این قراره به چی تبدیل بشه؟ احتمالا باهاش دمپختک بذاره 

 :-\ 

پیریه و بی حوصلگی دیگه:(