گاوصندوق قلب گیج

درباره بلاگ

به خدا حیف تو گل رفتی و من اینجایم.
به خدا نیست مرا راه، به سویت آیم.
به خدا جان به فدای تو کنم درد اینست،
که تو از جان ببریدی و هنوز اینجایم.
*************************************
خواستم از رفتنت بر سر بریزم خاک را
آنقدر که گریه کردم،گل بکردم خاک را
ناگهان از قلب من آتش برون زد و بسوخت
آن گلی را که بزادم،کوزه کردم خاک را
**************************************
به یک نظر چو چشمم به یار افتاد
جهان به پیش نظرم همچو خار افتاد
کجاست؟بگویید خبری زان مرد وفا
ز بی خبری گردنم در طناب دار افتاد
***************************************
وقتی میخواستی بری از پیش ما
بد زدی تو رو دل ما نیش ما
ولی بدون حقمو پس میگیرم
یه روز باید حساب کنی فیش ما
***************************************
این دروغ و محمل است یاران باور نکنید
همه مکر و حیله است جانان باور نکنید
شوق او در رفتنش افزون بود از قول او
این نصیحت قابل است،خواه آن باور نکنید.
***************************************
عمر ما میگذرد همچو وزان باد سحر
به فراقیم ز روی و نشنیدیم خبر
گوید امروز رود شکر برین دهر روان
او نداند که سحر باز وزد باد سحر
***************************************
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
که هر مشتی ز خاکش را چو جان خویشتن دارم.

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۶

چ شده؟

حقیقت اینه که تابستونی که همه پی کلاس زبان و باشگاهو کوه و دشت و دمرن؛ من تمرگیدم تو خونه و منتظر تا عمر به سر آید؛ بعد از منی که در حالت عادی اینقدر پوچم توقع پزشکی دانشگاه تهران داشتند عزیزان. بابا همه چون با هوشن (نه حالا تو هستی:/ ) که قله فتح نمیکنن ، یه سریام مث ما داغوووون. انگل جامعه. بخور و پس نده. ۲۲ساعت شبانه روزو میشینن ذل میزنن، به کجا؟ الله اعلم.

گوشیشونم اشتباهی جا لیوان میبرن تو آشپزخونه که آب یخ بخورن آخرش به‌خودشون میان میبینن دارن چایی فوت میکنن.

مامانه میگه عینکمو بده، کنترلو بر میدارن میدن به داداشه.

سرشونم تو گوشی و تی وی و کتاب و هیچ کوفتی نیست.

اینا نیستن کلن. ولشون کنید. شاید خوب نشن ولی حداقل ویروسشونو انتقال نمیدن! نکبتا رو!

+اونایی که میاین رد شدنی یه چرت و پرت میگین میرید. از الان با همتونم : مرض

++دوستان سوء تفاهم نشه با اوناییم که رد شدنی میان مزه میپرونن. وگرنه شما چش مایی

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۱

اه

دلم بلاگفا میخواد.

۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۵

بی هدفی!

_قهرم باهات. قهر که نه دلخورم.

+ !!

_همراهیم نمیکنی. میگم بریم فلان کارو کنیم میگی نه.

+خوب خوشم نمیاد. تو کاری که من دوس دارم بگو انجام میدیم.

_اصلا تو چی دوست داری؟؟

+؟؟؟


چی بگم آخه. 

اتاقمو ازم گرفته جلو چششم یادش افتاده ا اینم هست!

برید برید منحرفا. زمزمه عاشقانه با معشوق نیس. مامان جانمن. خخخ

بیلا
۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۶

دخانچی

دفعه اولم مثل این دفعه خواب دیدم که شب دیر وقت رفتم دنبال داداش کوچیکه که میخواد ازون خیابون خطرناکه واسه خریدن یه چیز ضروری رد شه و اونجا چیزای عجیب دیدم. دفعه دوم دیدم با هم داریم میریم و حس امنیتم کمترم شد شاید. چیزای خیلی بدی میدیدم. و این خیابونه واقعیه واقعیه. هعی

+جمعا سه بار خواب شب این خیابونو دیدم.

++اسم وبلاگمو به خواب گردی تغییر بدم بهتر نیست:/؟

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۸

از من نوعی!

اگر چهره ای متفاوت از من را میخواهید( شایدم این فقط تخیل خودمه که متفاوته خخخ) به وب دیگرم بروید


http://doostamkhoda.persianblog.ir

۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۴

گمگشته

تنها شعر فروغ که دوست داشتم( البته تا صفحه۲۷۵ بقیه شو خواهم خواند:)) )


بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاشق گشته ام
گوئیا «او» مرده در من کاینچنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام

هر دم از آئینه می پرسم ملول
چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟
لیک در آئینه می بینم که، وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم

همچو آن رقاصه هندو به ناز
پای می کوبم ولی بر گور خویش
وه که با صد حسرت این ویرانه را
روشنی بخشیده ام از نور خویش

ره نمی جویم بسوی شهر روز
بی گمان در قعر گوری خفته ام
گوهری دارم ولی او را ز بیم
در دل مرداب ها بنهفته ام

می روم … اما نمی پرسم ز خویش
ره کجا … ؟ منزل کجا … ؟ مقصود چیست؟
بوسه می بخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست

«او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بی تاب مرا در بر گرفت

آه … آری… این منم … اما چه سود
«او» که در من بود، دیگر، نیست، نیست
می خروشم زیر لب دیوانه وار
«او» که در من بود، آخر کیست، کیست؟

بازم خواب دیدم. خواب دیدم الف دختر خاله ی مامانم از دنیا رفته و ما میخوایم به زن عموم که خواهر الفه خبر بدیم. در ضمن در واقعیت این الف خانم ما نزدیک چهل و خورده ای سالشه و ازدواج نکرده و جوونیشو گذاشته پای مراقبت از پدرش. یادم افتاد براش دعا کنم. وظیفمه براش دعا کنم، چراشم نپرسید.

+ انگار رویای مرگ و مرده نمیخواد دست از سر ما برداره، یه حساب سرانگشتی نشون میده اگه اینکه میگن خواب این چیزا نشونه ی عمر طولانیه حقیقت‌داشته باشه؛ اینجانب طول عمرم از حضرت نوح علیه السلام بالا میزنه؛ حالا من هی بگم  خدایا منو زودتر ازبقیه بکش:)))) مگه اثر داره!

++ باید خروسی گوسفندی چیزی قربونی کنم عایا؟؟

+++والله با این خواباشون!

۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۶

منم موخوام.

و من نشسته ام اینجا، با یک معده ی افگار!!! و اون ماست مخلوط ترش خوشمزه هه در یخچال؛  و در آرزوی دو چیزم:

۱- خدا جان؛ اگر قراره بکشی بکش. عذابم نده.

۲- اون ماست خوشمزه هه:(

+موخوام خوب:(((

++ جهت شفای همه بیماران صلوات.

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۸

آی دلم

این بدن کج و کوله ی خواهر بزرگ من، هر ایرادی داشته باشد من هم باید داشته باشم. آن از آبریزش بینیش، آن از موهای سفید روی کله اش،  آن از اسکلروزیس جانبی اش و این هم از معده دردش.

اه

۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۹

انا شاهکار خلقت!

همین حالا متوجه شدم که در حدی شاهکار تشریف دارم که هنوز میروم وب قبلیم را میگشایم، از آنجا وب خودم را باز کرده روی پیوند ها کلیک میکنم برای رفتن به وب دوستانم!!

خدا عقلم را زیاد تر کند صلوات.

+ یکی را که وادار کردم وبش را ببندد کلا!! ببینم با بقیه تان چه بکنم:)))) خخخخ

++ چرا بستیش. گفتم نظرو پاک‌ نکن؛ زورت به من نرسید اون بدبختو چرا از هستی ساقط کردی؟ واقعا که!