۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۲
خوابشو دیدم.
بعد از رفتنش برای اولین بار خوابشو دیدم. حوله حمام پوشیده بود و سعی داشت توجیحم کنه. مامانو بوسید و منو بغل کرد. نازنین و علی هم اومدن بغلش. تو خواب فکر کردیم رفتنش سرکاری بوده. تا وقتی بیدار شدم و فهمیدم خوابه تو بغلش بودم. بوی خودش بود و دیگه بو سیگار نمیداد.
تعبیر زنده شدن مرده خوشحالیش اونوره. همین عالیه.
+دروغ دوست داشتنی، واقعا دروغ دوست داشتنی بود. از تحسین و تمجیدش شیرین تر چیزی تو دنیا ندیدم. هیچی.
۹۴/۰۵/۱۷