گاوصندوق قلب گیج

درباره بلاگ

به خدا حیف تو گل رفتی و من اینجایم.
به خدا نیست مرا راه، به سویت آیم.
به خدا جان به فدای تو کنم درد اینست،
که تو از جان ببریدی و هنوز اینجایم.
*************************************
خواستم از رفتنت بر سر بریزم خاک را
آنقدر که گریه کردم،گل بکردم خاک را
ناگهان از قلب من آتش برون زد و بسوخت
آن گلی را که بزادم،کوزه کردم خاک را
**************************************
به یک نظر چو چشمم به یار افتاد
جهان به پیش نظرم همچو خار افتاد
کجاست؟بگویید خبری زان مرد وفا
ز بی خبری گردنم در طناب دار افتاد
***************************************
وقتی میخواستی بری از پیش ما
بد زدی تو رو دل ما نیش ما
ولی بدون حقمو پس میگیرم
یه روز باید حساب کنی فیش ما
***************************************
این دروغ و محمل است یاران باور نکنید
همه مکر و حیله است جانان باور نکنید
شوق او در رفتنش افزون بود از قول او
این نصیحت قابل است،خواه آن باور نکنید.
***************************************
عمر ما میگذرد همچو وزان باد سحر
به فراقیم ز روی و نشنیدیم خبر
گوید امروز رود شکر برین دهر روان
او نداند که سحر باز وزد باد سحر
***************************************
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
که هر مشتی ز خاکش را چو جان خویشتن دارم.

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

حالا مرده پرست یا زنده پرست. مرتضی پاشایی هم بالاخره وقتی زنده بود و مریض نبود طرفدار داشت.مثل همه خواننده ها. این حرفا فقط دل این دسته رو آتیش میزنه. انصاف داشته باشید آخه. درسته بعد این ماجرا ها خیلیا باهاش آشنا شدن و حالا از جو گیریشون یا از خوش اومدن واقعیشون طرفدارش شدن، ولی این دلیل بی احترامی و ندید گرفتن احساسات دیگران نمیشه.

اسمش عشقه منتشر میشه تا ۷-۸ روز دیگه. من خواهم خرید. حتی اگه نتونم گوش بدم. 

کاش طرفدارا یاد بگیرن به جای درآوردن حرص طرفدارای سایرین اسطوره خودشونو شاد کنن.

در ضمن امپراطور و خانواده ی خاص اصطلاحای قدیمی طرفدارای مرتضان. یه نگاه به آرشیو وبلاگا و تاریخ اینستای مرتضی همه چیو معلوم میکنه.

حالا من چرا حرص میخورم خدا میدونه.

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۲۲

برایت میخوانم خدا.

ارون صدای احساسه دل
بارون چشات میشناسه
تو رو از دست دادم توی لحظه
آدم دنیاشو میبازه
تلخه سکوته این خونه
آخه غیر از خدا کی می دونه
تو دلم آتیشه با تو بهتر میشه حال این دیوونه
این روزها سخت تر از اونیه که باور کنی
مگه میشه با یه خاطره سر کنی
تو می دونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره
یه جوره هق هق زدم صدام زخمیه
این اون دردی که نمی فهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفتس چقدر دل آسمون

من دلخورم توام هستی
ولی باز این غرورو نشکستی
چی شده بی خوابی
تو که راحت رو من چشماتو می بستی
درگیره درده مجنونم مردم میگن که دیوونم
اگه تنها تنها میری زیر بارون که من پریشونم
این روزها سخت تر از اونیه که باور کنی
مگه میشه با یه خاطره سر کنی
تو می دونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره
یه جوره هق هق زدم صدام زخمیه
این اون دردیه که نمی فهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفتس چقدر دل آسمون

**

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۹

پروردگارا...

من الان به مامانم که تو این سن بهم میگه ابروتو باید برداری ولی به سیبیلت دست نمیزنی!! چی باید بگم؟

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۱

آهنگ شناسی

فقط یه بیلا میتونه با روزای سخته مرتضی برقصه و با نفسش گریه کنه:)

۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۴

از الطاف الهی

داشتم فکر میکردم از بزرگترین موهبت های الهی که خداوند به بندگان خاص خودش اعطا میکنه.....


یه دوست وبلاگی ماناست. ازونایی که هفت هشت ده سال دوست هم میمونن و جیک و پوک همو کامل میدونن.

پروردگارا....

عطا کن.

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰

مرسی خدا جانم

بشینی، نفس مرتضی درگوش، مجله آخر دانستنیها هم روی پایت:)

چه خوشبختی بالا تر از این.

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۷

برایت میخوانم نازی

غماتو بزار از کنارم برو سراسر غروب و غم و غربتم

تلاش تو بی فایدست قبل تو زمونه به زانو درآوردتم

تو محتاج یک لحظه آرامشی دیگه خستگی هاتو حاشا نکن

می خوام عمر این لحظه ها کم نشه برو این غروب و تماشا نکن

نمیزارم از بودنم خسته شی

بیا این تو این جاده پاشو برو

اگه ریشه هام پیرو کهنست ولی

نمیزارم از هم بپاشه تورو

♫♫♫

نزار این زمونه شکستت بده نمیخوام که تسلیم تقدیر شی

منو مرگ من سرنوشت منه نمیخوام که پای دلم پیر شی

یه جور از کنارم برو تا بگن بگن یارت از سنگه و دل نداشت

تشکر نکن بابت رفتنت برو این فداکاری قابل نداشت

نمیزارم از بودنم خسته شی

بیا این تو این جاده پاشو برو

اگه ریشه هام پیرو کهنست ولی

نمیزارم از هم بپاشه تورو

نمیزارم از هم بپاشه تورو

بیلا
۱۲ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۷

دست خودم نیست

دیگه من دست خودم نیست تو شدی تموم دنیام
میخوام از تو رد شم اما باز میبینم تورو میخوام
چه کنم دست خودم نیست دستم از تو مینویسه
دست من نیست اگه چشمام بی تو میباره و خیسه

به خدا دست خودم نیست اما هرشب روبرومی
تو شدی همه وجودم مثل اشکام ناتمومی
تو شدی تموم حرفام ریشه کردی تو وجودم
میدونم بی خبری تو ولی عاشقت میمونم

عاشقم دیوونه ی تو
به خدا دست خودم نیست
آسمون دل خستم
این روزا ابری ِ ابریست.

بیلا
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۴۷

گشتم نبود.

الان تو آنچنان موقعیت عجیبیم که خدا میدونه، میپرسید چرا؟

دینو میخوام. نه بخاطر خداش، بخاطر خودش. لامصب هرچی نگاه کنی یه جاش رو پیدا نمیکنی غلط باشه، سوراخ باشه، ناقص باشه.همه اش منطق. شاید دلیل یه جاهاییشو ندونی، اما فکر کنی و درگیرش شی پیدا میکنی. خلاصه راه و مرام درستیه واسه‌ به ته رسوندن این عمر کوفتی.

اونوقت عمل به شیوه دین و رسم و آداب الهی؛ بی اعتقاد به خداش مگه میشه؟ نمیفهمم؛ گیجم. من با خدام چه نسبتی دارم؟ خدام چه چیزیه تو قلب من ؟ خدای من چه ویژگی داره  مفید برای من؟ خوب من همین دینشو برم که تمومه که. پس من چرا باید خدا رو دوست داشته باشم؟ عشق به خدا، اونم این خدا که اینقد دوره چه معنی داره؟ 

نمیتونم جوابشو پیدا کنم.

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۸

چرا بیلا

ستاره‌ای دنباله دار که در سالهای 1806 ، 1826 ، 1832 ، 18946 ، 1852 م. از نزدیکی زمین عبور کرد و پس از آن هرگز دیده نشد. این بیلاست.



من گشتم تو اسم ستاره ها؛ شاید هرکی دیگه بود میرفت دنبال اسم گلها یا شاه و ملکه ها یا هر چی دیگه. اما من ستاره نیستم. فقط ستاره دوستم:)

این اسم ستاره ایه که حکایت منو داره‌. چند بار نزدیک میام. یا خودم خسته میشم یا طرفم؛ بعد میرم واسه همیشه. خواستی به یادم بیاری، دنبالمو یادت میاد....